دلم حرم می خواد

دلم می خواد دوباره از اون پله های سیمانی برم پایین و یاد تو بیوفتم فاطمه

همونجا بشینم و ..

خیره شم به ضریح سبزی که ...

اونموقع باورم نشد کجام

خواب بودم

خواب

وقتی برگشتم حواسم اومد سر جاش ک حواسم نبوده کجام و بی حواس بودم تو اون روزا..

دلم برای پنجره ای تنگه ک روی پرچم بالای اون نوشته بود ثارالله

می گفتن اونجا گودال قتلگاهه

گودال دیده نمیشد

میگفتن هر کسی رفته اونجا دیگه نتونسته برگرده..

شاید سنگینی سکوت ناله ی مادر گرفتارش می کنه

 

دلم حرم می خواد

دلم شعف حضور در حرم عمو بودن رو می خواد

دلم بین الحرمین می خواد

دلم بی چارگی می خواد

دلم خواب می خواد

خواب کربلا

...

دلم می خواد دوباره بیام و نماز بخونم زیر گنبدت آقا..

دلم ..

خدایا تو این دل رو از من گرفتی ک برای هیچ کس و هیچ چیز تنگ نمیشه جز کربلا

بهانه گیر شدم

من کربلا می خوام

خداااا..

میشه؟!!!؟!