سلام

می دانم نه تو وقت خواندن مقدمه چینی هایم را داری

نه من دل ِ بی تابی واژه ها را

پس بی حرف اضافه می گویم

از همان اول هم دلم را بد جور ...

نمی دانم

چرا یاری نمی کنند مرا عبارت ها

این جا نیامده ام تا بفهمانم احساسم را به تو

و می دانم خوب می دانی در پشت حرف حرف ِ این واژه ها چه می گذرد!

...

انگار همیشه باید سر به مُهر باشد این راز

حالا هم که قصد حاشا دارد

تو نمی گذاری

نمی دانم چرا این قدر باهوشی؟

تا حرف هایم گُل می کند

خیالم را می کشانی به دور دست ها!

...

هر که را دوست داشته باشم دعایش می کنم

لحظه هایت را از خدا عاشقانه می خواهم..

همیشه باش

خوب تر از همیشه..

در پناه خدا