وقتی دلش تنگ می شود آدم
جان به جانش هم که کنی..
باز هم دل تنگ است!
آدم!!
آدمی دل تنگـــ است..
پ.ن:محض بودن،فقط همین
پ.ن ۲: آدم؟؟
وقتی دلش تنگ می شود آدم
جان به جانش هم که کنی..
باز هم دل تنگ است!
آدم!!
آدمی دل تنگـــ است..
پ.ن:محض بودن،فقط همین
پ.ن ۲: آدم؟؟
اللهم اجعل محیای محیا محمد و آل محمد
و مماتی ممات محمد و آل محمد
حسین ِ دلت را دریاب
مبادا کوفه ی ِ نفْس زمین گیرت کند..
مباد روزی که دیر شود
و نتوانیم خود را از محبان خدا بدانیم..
کاش باورمان می شد
کربلا بود و نبود ِ من و توست
.
ی
ا
ع ل ی
از بودن ِ تو
و نبودن ِ خودم
..
تا کی بنویسم تو هستی و من..
تا کی ؟..
خسته ام از خودم
و ..
تو را می خواهم
به چه زبانی بگویم؟..
الهی و ربی من لی غیرکــ
...
شایدم صبح
قبل یا بعد از نمازشو یادم نیست..
میدیم یه آدمایی رو
انگار کربلا بود
ولی نه
کربلا نبود..
میخواستن بجنگن اما لباس رزم نداشتن
مردایی بودن نه
مرد نبودن
آدمایی بودن ! آدم نه..
بودن
مثه مردم زمان خودمون بودن اما نمیشناختمشون..
می خواستن برن با امام حسین بجنگن
خودشون گریه می کردن و انگار که می دونستن کارشون غلط ِ محضه
اشکــمی ریختن و میخواستن برن بجنگن
داد می زدم و فریاد که آخه چرا؟!؟!
مگه نمیبینید حق اون طرف خیمه ها می درخشه؟!
اما اونا با اینکه می دونستن راضی نمیشدن
یه چیزی توی ذهنم اون حرف امام حسین رو تکرار می کرد
که این ها شکم هاشون از حرام پر شده..
..
توی خواب می گفتم اگه اینا نجنگن تاریخ عوض میشه..
اما هیجکس صدامو نمی شنید..
بغض!!
و..
نمیدونم چطوری بیدار شدم!!
.
پ.ن:نمیدونم چی شده، ولی فکر کنم مختارنامه داره یه کارایی میکنه با دلم و..