سلام به آسمانی ک بالای سر ِ زمین است

ک اگر نبود زمینی نبود و اگر زمین نبود من نبودم و اگر من نبودم  "من " نبودم ک بخواهم" آسمانی" باشم..

این جا اصفهان

شهر سر سبزی و بهارگونه های ِ خیال انگیز

این جا ..

نه

فایده ای نخواهد داشت این نوشتن های "پی در پی" و "مدام"

کاری از درد این "دنی یا" دوا نخواهدکرد!

یکی نیست بگوید این چرندیات چیست ک به هم می بافی و از آن لباسی میپوشانی بر تن "وبلاگت"

ک عده ای بیایند و بخوانند

شاید هم نخوانند و بروند

و شاید هم پیش از رفتن بودنشان را ثبت کنند در این  قسمت نظر بدهید و بعد..

خب ک چ ؟

منظور این است ک آخرش چی؟؟؟

بی خیال

ذهنم "مشوش" است

...

چ انتظار داری از یک پریشان  ِشوریده دل ِ  دانش جو؟؟؟؟؟؟؟؟